سلام وبلاگ جالب و زیبایی دارید بخاطر امتحانت نتونستم مطالبتونو خوب بخونم ان شاالله بعد امتحانات..(لینکتون کردم.) خدا یار و یاورتون باشه . دعا کنید ما تازه نفس ها هم در این راه خدایی موفق شویم . آمین
با احترام عنوانی رو که من باهاش کامنت می ذارم م. هست نقطه ی آخرش هم خیلی مهمه هم وجه تمایزم با شخصی که در بالا کامنت گذاشتن . و البته کامنت های من حتما و انشاالله با بسم الله الرحمن الرحیم شروع و به صلوات ختم می شن مگر کامنتم دو بخشی باشه .
در پناه حق موفق باشید .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعل ها و بنیها و سرال مستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
امی بود می روم در ایوان، تا بپرسم از خود زندگی یعنی چه؟ مادرم سینی چایی در دست گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا لب پاشویه نشست پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین با خودم می گفتم زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست رود دنیا جاریست زندگی ، آبتنی کردن در این رود است وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟ هیچ زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت زندگی درک همین اکنون است زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد تو نه در دیروزی، و نه در فردایی ظرف امروز، پر از بودن توست شاید این خنده که امروز، دریغش کردی آخرین فرصت همراهی با، امید است زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک به جا می ماند
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق زندگی، فهم نفهمیدن هاست زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست فرصت بازی این پنجره را دریابیم در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم پرده از ساحت دل برگیریم رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند چای مادر، که مرا گرم نمود نان خواهر، که به ماهی ها داد زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست من دلم می خواهد قدر این خاطره را دریابیم
سلام و خسته نباشی همکار گرامی نامه ای دیدم که بدلم خیلی نشست .نامه یک دل تنگ بود
آقا جان دلم برایتان تنگ شده است ودراین مدت عمرم سعی کرده ام که به خاطرشماخوب باشم اگر چه سخت است ولی چه کنم که مولایم خونین دل است از دست شیعیانی مثل من که می گوییم آقا بیا ولی اعمالمان می گوید نیا ای مردم یک نصیحت بشنوید از من از قول مرحوم کافی که میگوید ای مردم هیچ جا هیچ خبری نیست هر خبری هم هست در خانه حجت بن الحسن است ای مردم زندگی در گذر است بیایید قدر این لحظات عمر خودمان را بدانیم تا لااقل در رکاب حجت بن الحسن بوده باشیم.یکی از شاعران می گوید اندکی در خود نگر تا کیستی از کجایی در کجایی چیستی
سلام
وبلاگ جالب و زیبایی دارید بخاطر امتحانت نتونستم مطالبتونو خوب بخونم ان شاالله بعد امتحانات..(لینکتون کردم.)
خدا یار و یاورتون باشه .
دعا کنید ما تازه نفس ها هم در این راه خدایی موفق شویم .
آمین
سلام دوست عزیز.انشاا... که همینطوره
سلام
متاسفانه در وبلاگ شما نظرات خصوصی وجود ندارد چون مطلبی را بایدخصوصی به عرضتان برسانم
به همین خاطر نمی توانم خودم را معرفی کنم
سلام .ممنون ازحضورتون.شما میتونید نظر خود را ارسال کنید وبا درخواست باز نشدن.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
با احترام عنوانی رو که من باهاش کامنت می ذارم م. هست نقطه ی آخرش هم خیلی مهمه هم وجه تمایزم با شخصی که در بالا کامنت گذاشتن .
و البته کامنت های من حتما و انشاالله با بسم الله الرحمن الرحیم شروع و به صلوات ختم می شن مگر کامنتم دو بخشی باشه .
در پناه حق موفق باشید .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعل ها و بنیها و سرال مستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
امی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
هیچ
زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم
(سهراب سپهری)
سلام دوست خوبم
نظر بالایی مال من بود.ببخش که ناقص فرستاده شد.
سلام دوست عزیز.خیلی زیبا بود.ممنون از حضورت
سلام و خسته نباشی همکار گرامی
نامه ای دیدم که بدلم خیلی نشست .نامه یک دل تنگ بود
آقا جان دلم برایتان تنگ شده است ودراین مدت عمرم سعی کرده ام که به خاطرشماخوب باشم اگر چه سخت است ولی چه کنم که مولایم خونین دل است از دست شیعیانی مثل من که می گوییم آقا بیا ولی اعمالمان می گوید نیا ای مردم یک نصیحت بشنوید از من از قول مرحوم کافی که میگوید ای مردم هیچ جا هیچ خبری نیست هر خبری هم هست در خانه حجت بن الحسن است ای مردم زندگی در گذر است بیایید قدر این لحظات عمر خودمان را بدانیم تا لااقل در رکاب حجت بن الحسن بوده باشیم.یکی از شاعران می گوید اندکی در خود نگر تا کیستی از کجایی در کجایی چیستی
موفق و شاد کام باشی
سلام اینجا چه خبره
دلتنگی؟
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امیدوارم هر چه زودتر فاصله ها کم بشه