خاطرات

معلمی عشق وخاطرست.وتقدیم به تمام کودکان آسمانی ام

خاطرات

معلمی عشق وخاطرست.وتقدیم به تمام کودکان آسمانی ام

لازم است...

لازم است گاهی از مسجد ، کلیسا و ... بیرون بیایی و ببینی پشت سر اعتقادت چه میبینی ترس یا حقیقت ؟!

لازم است گاهی از ساختمان اداره بیرون بیایی ، فکر کنی که چه‌قدر شبیه آرزوهای نوجوانیت است ؟!

لازم است گاهی درختی ، گلی را آب بدهی ، حیوانی را نوازش کنی ، غذا بدهی ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه ؟!

لازم است گاهی پای کامپیوترت نباشی ، گوگل و ایمیل و فلان و بهمان را بی‌خیال شوی ، با خانواده ات دور هم بنشینید ، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و ببینی زندگی فقط همین آهن‌پاره‌ی برقی است یا نه ؟!

 

لازم است گاهی بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج ، تا ببینی در تقسیم عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده ؟!

لازم است گاهی عیسی باشی ، ایوب باشی ، انسان باشی ببینی می‌شود یا نه ؟!

و بالاخره لازم است گاهی از خود بیرون آمده و از فاصله ای دورتر به خودت بنگری واز خود بپرسی که سالها سپری شد تا آن بشوم که اکنون هستم... آیا ارزشش را داشت ...؟!   

زیبائی در فراتر رفتن از روزمرگی‌هاست...

نظرات 3 + ارسال نظر
خالق مهر سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 22:11

من که الان کارم شده فرار از روزمرگی ها!!!!!!!
گاهی لازمه ادما دست از این زندگی بشورن
شاید هم:(چشمها را باید شست جور دیگر باید دید)
این جو ردیگر دیدن
جور دیگر بودن
جور دیگر شدن
با ادم خیلی کارا میکنه

اسماعیل خزایی پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:06 http://www.nowshahrpool.blogfa.com/

سلام. کاملاً موافقم. ولی وقت عمل که میشه !!!

رها پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 17:35 http://idea90.blogsky.com

سلام دوست خوبم
مطلب جالبی بود. زندگی روزانه با کمی فکر کردن وخلاقیت ازحالت روزمرگی در می آید.
پیشاپیش میلاد امام حسن (ع) را تبریک می گویم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد